۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

تعطیلات خوشحال

حتی یک کارمند هم می تونه دو هفته بره تعطیلات تابستونی و به معنای کلمه خوش بگذرونه .می تونه بره جنگل ابر، می تونه بره دریاچه ولشت و سوار قایق بشه، می تونه بره رامسر و سوار تله کابین بشه ، می تونه بالای بام رامسر روی نرده ها لای ابرها بایسته و زمان رو برای خودش متوقف کنه. می تونه توی اون هوا بستنی قیفی بخوره و یخ نزنه.می تونه دریا بره می تونه کلی از مغازه های بین راه خرید کنه.می تونه ماشینش رو توی سفر بفروشه. می تونه بلیط هواپیماش رو همینطوری بیخودی به خاطر دوستاش دو روز کنسل کنه. می تونه تا بوق سگ بیدار بمونه و صبح تا شب هم دوباره بیدار باشه و هیچ نگران فردا نباشه و وقتی بعد از چند روز بالاخره خوابید خواب ببینه که زایمان کرده و 6 ماه نمی خواد بره سر کار و شب بعد خواب ببینه که فردا عروسیشه و یه هفته ای لازم نیست بره سر کار و... و این رویا ها ادامه داشته باشه.
بله آدم می تونه کارمند باشه و همه این کارها رو بکنه .آدم می تونه کارمند باشه و خوشبخت باشه. آدم می تونه کارمند باشه و از اومدن سرکار لذت ببره وقتی همکارای خوبش رو بعد از دو هفته می بینه. آخ چه کیفی می ده آدم دو هفته کارمند نباشه.