۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

گاهی وقتها شعر هم می آید

حسی شبیه دلشوره

تمام لحظه های بی توام را پر کرده

و چیزی شبیه اضطراب

تمام ثانیه های انتظار آمدنت را

تو هر روز آمدنت ، حتمی است

و ماندنت با من- همیشه ناممکن

اضطرابم را پایانی است هر روزه

اما این حس شبیه دلشوره

حسی است ماندنی- در من - با نماندنت

برای همیشه
89/9/7

کتاب من

آدمها هم مثل کتابها مختلفند
یه کتاب کوچیک با یک عالمه نکته های بزرگ، یه کتاب بزرگ با نکته های کوچیک،یه کتاب به اندازه برای هر کسی یه سری نکته مهم و یک کتاب که بدون توجه به اندازه و نکته هاش، برای تو دوست داشتنی و خاصه که می تونه به دلیل این باشه که یک نکته ای داشته که تاثیر دائمی و همیشگی روی تو داشته و یا اینکه هر بار یه نکته جدید یا اینکه اصلا از ظاهرش، طراحی اش و کاغذ و بوش خوشت می یاد.
و من دوست دارم برای تو همین کتاب آخر باشم. خاص و دوست داشتنی با دلایل خاص تو.
3/7/89