۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

سادگی مو ساده نگیر

به نظر من آدم ها همشون ساده ان.ساده تر از اونی که به نظر می رسن. خیلی راحت به هم اعتماد می کنن خیلی راحت به هم راه می دن برای نزدیک شدن. خیلی راحت همدیگه رو دوست دارن و خیلی راحت با هم دوست می شن.اما این مذهب و عرف ماست که حصاری می کشه بین جنس های آدمها و این دوستی ها رو سخت و شاید معضل می کنه. برای من اون دنیایی که بتونم توش راحت همه رو دوست داشته باشم .راحت با کسانی که دوست دارم وقت صرف کنم . بتونم توی موقعیت هایی که نیاز دارن به همراهی ،همراهشون باشم و بتونم وقتی که نیاز به همدردی دارن دستشون رو بگیرم و وقتی که سرشار از محبت هستم در آغوش بگیرمشون قشنگترین تصوریه که از دنیا دارم.
به نظرم اگر این محدودیت های دینی و عرفی ما نبود ارتباط ها و دوستی های دو جنس اینقدر دچار مشکل نمی شد. اونهایی که مشکل دارن که در هر حال این مشکل رو دارن اما در مورد اونایی که دنبال اون حس آرامش دوستی و پیدا کردن تکه های پازل وجودشون هستن این محدودیت ها باعث شده که این روابط در حالت متاهلی بشه مشکل و در حالت مجردی بشه عشق.

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

دوستی

همیشه از اونی که هستم خیلی راضی بودم هیچوقت مثل دخترهای دیگه آرزو نداشتم پسر باشم هیچوقت و دلایل اونها هم که چنین آرزوی داشتن برام پذیرفته نبود.
اما این اولین باریه که احساس کردم دلم می خواست پسر باشم اون هم برای داشتن دوستای خوب.این روزها که دور و برم رو نگاه می کنم می بینم همه دوستام حسابی درگیر زندگی و همسرشون هستن و هیچوقت نمی تونی روی بودنشون موقعی که بهشون احتیاج داری حساب کنی اما حداقل برای مردها این وضعیت صادق نیست و اونها این تعهد و وابستگی دائمی به همسراشون رو ندارن و می تونن هر وقت که بخوای در کنارت باشن.

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

تعطیلات خوشحال

حتی یک کارمند هم می تونه دو هفته بره تعطیلات تابستونی و به معنای کلمه خوش بگذرونه .می تونه بره جنگل ابر، می تونه بره دریاچه ولشت و سوار قایق بشه، می تونه بره رامسر و سوار تله کابین بشه ، می تونه بالای بام رامسر روی نرده ها لای ابرها بایسته و زمان رو برای خودش متوقف کنه. می تونه توی اون هوا بستنی قیفی بخوره و یخ نزنه.می تونه دریا بره می تونه کلی از مغازه های بین راه خرید کنه.می تونه ماشینش رو توی سفر بفروشه. می تونه بلیط هواپیماش رو همینطوری بیخودی به خاطر دوستاش دو روز کنسل کنه. می تونه تا بوق سگ بیدار بمونه و صبح تا شب هم دوباره بیدار باشه و هیچ نگران فردا نباشه و وقتی بعد از چند روز بالاخره خوابید خواب ببینه که زایمان کرده و 6 ماه نمی خواد بره سر کار و شب بعد خواب ببینه که فردا عروسیشه و یه هفته ای لازم نیست بره سر کار و... و این رویا ها ادامه داشته باشه.
بله آدم می تونه کارمند باشه و همه این کارها رو بکنه .آدم می تونه کارمند باشه و خوشبخت باشه. آدم می تونه کارمند باشه و از اومدن سرکار لذت ببره وقتی همکارای خوبش رو بعد از دو هفته می بینه. آخ چه کیفی می ده آدم دو هفته کارمند نباشه.