۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

همینجوری های روزمرگی

فقط اون جا قلمی چوبی پر از خودکارهای رنگی روی میز کارت کنار یه تقویم رومیزی که عکسهاش سرگرمت می کنه دلخوشی این روزهای دراز کاریه که دلت می خواد می تونستی روی صندلیت لم بدی و یه فیلم خوب نگاه کنی و لذت ببری از این نوار باریک نور که از پنجره اتاق خودش رو کش داده تا پشت سرت و بچشی مزه این رو که یک روز وقتی که خورشید هنوز به وسط آسمون نرسیده وقتت مال خودته و نه عذاب وجدان داشته باشی نه کار عقب افتاده نه ارباب رجوع بی موقع...آخ که چه لذتی از ما دریغ شده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تو هم بگو